چالش های ساخت فیلم کمدی در موضوعات مقدس چهارشنبه 05 مهر 1402 ساعت 09:48 آنچه میخوانید گفتگوی خبرگزاری مهر با محمد پایدار نویسنده و کارگردان و محمدجواد موحد تهیهکننده فیلم کوتاه «نوشابه مشکی» است.* تولید فیلمکوتاه «نوشابه مشکی» و بازتابهای خبری آن تقریباً همزمان با تولید فیلم «موقعیت مهدی» در سینمای بلند بود و ۲ اثر شاخص در حوزه سینمای دفاع مقدس بهحساب میآمدند. برای شروع از شکلگیری این پروژه در باشگاه فیلم سوره بگویید.محمدجواد موحد: ما در باشگاه فیلم سوره، فیلمی را تولید میکنیم که آن را در مسیر توانمندسازی یک فیلمساز بدانیم. محمد پایدار هم از کارگردانانی است که از سال ۹۶ وارد باشگاه شد و در سال ۹۷ هم اولین کارش را در قالب کارگردانی مشترک به سرانجام رساند. او مسیر خودش را تا سال ۹۹ ادامه داد و در سال ۹۹ کار کوتاهی با عنوان «اونا» را به مناسبت روز دختر کارگردانی کرد و بعد از آن هم کار کوتاهی با عنوان «سرباز» را بهمناسبت اولین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی ساخت که این یکی خیلی هم معروف و فراگیر شد. بعد از آن بود که تصمیم گرفتیم یک همکاری در حوزه دفاع مقدس داشته باشیم. ایده این فیلم هم از خود محمد بود و در سال ۱۴۰۰ آن را به مرحله تولید رساندیم. دقیقاً هم همزمان با تولید «موقعیت مهدی» در شهرک دفاعمقدس ما نیز مشغول کار بودیم. البته کل پروسه فیلمبرداری و تولید ما سه ماه طول کشید.* همزمانی تولید با پروژه دیگری که مرتبط با شهید باکری هم بود، شما را نگران نکرده بود؟ چقدر در جریان آن پروژه قرار داشتید؟موحد: ما تنها میدانستیم که فیلمی درباره شهید مهدی باکری در دست تولید است. معتقدم گوشههای ناگفته زندگی این بزرگان آنقدر است که میتوان با نگاهها و بیانهای مختلف به آنها پرداخت. خیلی نگران این موضوع نبودیم. مسئلهمان هم خیلی حضور در جشنوارهها نبود. بیشتر میخواستیم یک فیلم را به سرانجام برسانیم. بخشی از جرقههای تولید «نوشابه مشکی» هم در زمان ساخت «سرباز» شکل گرفت. از طرفی مدیوم ما هم با فیلم «موقعیت مهدی» متفاوت بود.محمد پایدار: اساساً فیلم کوتاه «نوشابه مشکی» بیش از آنکه درباره آقامهدی باکری باشد، درباره جمله معروف ایشان یعنی «خدایا مرا پاکیزه بپذیر» است. زمانی که «سرباز» را میساختم، خیلی فیلم میدیدم و مطالعه میکردم. از جایی این موضوع برایم مورد توجه قرار گرفت که جملهای که ما با حاجقاسم شناخته بودیم، اصلش برای حاج مهدی باکری بوده است. بعدها در برخی ویدئوها دیدم که حاج قاسم ارادت بسیار زیادی به مهدی باکری داشته و هر بار اسمش میآمده، احساساتی میشده است. این ارادت در کنار آن جمله برایم تبدیل به یک مسئله شد و کمکم قصه آن در ذهنم شکل گرفت.* «نوشابه مشکی» رگههای طنز هم دارد در حالی که معمولاً در سینمای دفاع مقدس ملاحظاتی در این زمینه وجود دارد. رفتن سراغ این حوزه با این نگاه، کار را دشوار نمیکند؟پایدار: این موضوع اتفاقاً هم مسئله من بهعنوان کارگردان بود و هم آقای موحد درباره آن ملاحظه داشت. شخصاً معتقدم جدیت نظام آفرینش آنقدر زیاد بوده که بشر نیاز به اکسیری به نام شوخطبعی و خنده داشته تا بتواند آن را تحمل کند. اگر فیلم را هم نسخه کوچک شدهای از دنیا بدانیم، با همین منطق فکر میکنم هر چقدر سوژهاش جدیتر باشد، بیشتر نیاز به شوخطبعی دارد. این نگاه شاید خیلی مطلق نباشد اما از نگاه من، گاهی طرح حرفهای جدی نیاز به شوخطبعی بیشتر دارد. پرداختن به جمله بزرگی مانند «خدایا مرا پاکیزه بپذیر» هم نیاز به این چاشنی داشت. البته سعیام این بود که فیلم در یک دنیای مطلق نباشد، نه کمدی صرف باشد و نه تراژدی. همواره در فیلمسازی، علاقه اصلیام، محل تلاقی این ۲ لحن است. اینها نکات درونمتنی است و احتمالاً آقای موحد بهعنوان تهیهکننده باید برخی نکات برونمتنی را هم مدنظر قرار میدادند.* اتفاقاً این نکات برونمتنی میتواند اهمیت بیشتری هم داشته باشد!موحد: اگر بخواهیم دفاعمقدس را یک ژانر در نظر بگیریم و بعد بخواهیم از تلفیق این ژانر در ژانر دیگری بهنام کمدی صحبت کنیم، نیاز به یک بحث مبسوط تخصصی دارد. اما مشخصاً درباره این کار، اگر فکر میکنید ما بدون هیچ ترسی سراغ این پروژه رفتهایم، غلط است. ما واقعاً ترسیدیم!* حتی بهعنوان یک نهاد دولتی؟موحد: بله. تکلیف باشگاه که در ساخت فیلمهای توقیفی مشخص است! (میخندد) البته دلیل ترس ما، برونسازمانی نبود که نگران باشیم جلوی کارمان را بگیرند، چرا که ثابت کردهایم اگر کاری را درست بدانیم، آن را انجام میدهیم و به سرانجام میرسانیم. مانند همین فیلم «مصلحت» که بعد از سه سال بالاخره به اکران رسید. ترس اصلی ما مربوط به مضمونی بود که میخواستیم در فیلم به آن بپردازیم. معتقدم اگر شما بتوانید فیلم دفاع مقدسی بسازید که روایتی طنازانه هم داشته باشد، مخاطب بهشدت با آن ارتباط برقرار میکند. برعکس فیلمهای بزرگ با پروداکشن سینمایی که هزینه زیادی هم برای تولید آنها شده اما در ارتباط با مخاطب ناکام ماندهاند. مضامین دفاع مقدس را میتوان با چاشنی طنز، بهگونهای روایت کرد که مخاطب هم با آن همراه شود. «لیلی با من است»، «اخراجیها» و حتی با اغماض «ضدگلوله» همین رویکرد را در سینمای ما داشتهاند.* فارغ از این مسائل، با هیچ ممیزی دیگری مواجه نشدید؟موحد: ما یک ممیزی خودخواسته داشتیم و آن این بود که خدای ناکرده مسئله را سخیف نکنیم. موضوع اصلی فیلم ما شهادت بود و سوژهمان هم این بود که هر اتفاقی میافتد تا کاراکتر اصلی ما شهید نشود. خیلی مهم بود که این روایت تبدیل به هجو نشود. فارغ از ممیزی بیرونی، خودمان نمیخواستیم این اتفاق رخ دهد. به همین دلیل خیلی از شوخیها را خیلی دقیق نوشتیم و نقطهگذاری کردیم.پایدار: تا شب آخر تولید ما داشتیم روی فیلمنامه کار میکردیم و حرف میزدیم.موحد: خط اصلی شکل گرفته بود اما بحث میکردیم کدام شوخیها باشد و کدام نباشد. این از هنر محمد پایدار در کارگردانی است که باوجود جدی بودن فیلم، مخاطب در لحظاتی میخندد. مثلاً آن صحنهای که دست جدا شده کاراکتر منفجر میشود و دیالوگی دارد که میگوید «هیچ انسانی کامل نیست!»، این شوخی روی متن واقعاً خطرناک و نگرانکننده بود. نمیخواستیم با مفاهیمی مانند جانبازی شوخی کنیم. چند ملاحظه اینگونه درباره شوخیها داشتیم و هنر محمد پایدار اجرای همین شوخیها بود. شاید ترس از مواجهه با همین موقعیتها، باعث شده است فیلمسازان کمتر به سمت این فضاها بروند.* این نکته مهمی است که چقدر این ملاحظات درونی است و چقدر از جنس سازوکار ممیزی!موحد: ما بهصورت درونی این ملاحظات را داشتیم. در عین اینکه محمد پایدار برای مواجهه با این ملاحظات درونی هم شجاعت به خرج داد. یک بار حتی تا مرز نساختن فیلمنامه هم پیش رفتیم! اگر فیلمسازی به این مرحله رسیده که حس میکند میتواند وارد این حوزه شود بدون آنکه مفاهیم آن را به هجو بکشد، باید شجاعت ورود به میدان را داشته باشد و مدیر هم باید به چنین فیلمسازی فرصت تجربه بدهد. نتیجه همین فرصت دادن هم میشود فیلمی مثل «نوشابه مشکی» که بهعنوان یک فیلم دفاع مقدسی، شانس دیده شدن در جشنواره فیلم کوتاه تهران را هم به دست میآورد، مخاطب هم با آن ارتباط برقرار میکند.پایدار: خیلی از کسانی که فیلمنامه اولیه را برایشان فرستاده بودیم، گفتند این فیلم را نسازید. گفتند تبدیل به هجو میشود. ما اما براساس بحثهایی که داشتیم میدانستیم که کار درست را انجام میدهیم.* در زمان جشنواره فیلم کوتاه، برخی «نوشابه مشکی» را حاصل اجرای خوب از یک ایده بد میدانستند؛ خودتان چقدر این نظر را میپذیرید!پایدار: نمیپذیرم، چون معتقدم براساس ایده خوبی که داشتم این فیلم را ساختهام!موحد: نمیخواهم خیلی درباره محتوا صحبت کنم اما این ایده، که حقالناس، حتی به اندازه خیلی کمش میتواند مسیر دنیوی و اخروی یک فرد را تغییر دهد، ایده مهمی است. این خیلی محتوای درست و از نظر ما حتی ویژهای است. تبدیل این ایده به زبان سینما، قطعاً کار ویژهتری بوده است. بارها حتی با خودم گفتهام که ای کاش میشد نسخه بلند همین فیلم را میساختیم. * چه خوب که این کار را نکردید!موحد: بله. چراکه خودمان هم بعدها به این نتیجه رسیدیم که قالب و اندازه این ایده، همینقدر بوده است. اگر این فیلم تبدیل به اثری شده که دربارهاش صحبت و حتی نقد میشود، به این دلیل است که قالب و اندازهاش، به حرفی که دارد میزند، میآید. واقعاً هم فکر نمیکردیم کار ویژهای انجام دادهایم و بعدها شاید اقبال مخاطب حالمان را خوب میکرد اما خودمان در جریان ایرادات آن بودیم. در عین حال معتقدیم حرف فیلم، بسیار مهم و مصداق همان ذره مثقالی است که خدا در قرآن میگوید، حساب و کتاب دارد.پایدار: ایده فیلم درباره کاراکتری است که خودش از خدا خواسته که مرا پاکیزه بپذیر و حالا بابت پول چند شیشه نوشابه، از طرف خدا پذیرفته نمیشود! نکته اصلی فیلم همین پاکیزه بودن است.* نکته همین است که اگر فیلم این اندازه اجرای درستی نداشت، همین ایده و سوژه میتوانست تبدیل به یک کار کلیشهای و بهشدت شعارزده شود.پایدار: دلیل این اتفاق را بیشتر از تکنیک فیلمسازی، باور میدانم. بعد از ساخت تیزر «سرباز» خیلی به این جمله فکر کردم و بهنوعی حتی با آن زندگی کردم. اگر تأثیری در فیلم میبینید، حاصل تکنیک کارگردانی نیست، حاصل باور ما به این حرف است. در این حوزه، ادا درآوردن، نقطه شروع همان شعارزدگی و سفارشی بودن است. فکر میکنم در این فیلم ادا درنیاوردهام.* سالی که «نوشابه مشکی» در جشنواره فیلم کوتاه تهران رونمایی شد، حرف و حدیثهایی درباره بودجه بالای تولید آن مطرح بود که سروشکل سینمایی فیلم را هم حاصل همین بودجه بالا میدانستند. چقدر این گمانهزنیها صحت داشت؟پایدار: هم فیلم دانشجویی ساختهام و هم فیلم دانشآموزی! فیلمسازی لوباجت و کمهزینه را تجربه کردم. حتی با دوربین هندیکم فیلم برای جشنواره ساختهام. ولی وقتی وارد سینمای حرفهای میشوید، طبیعتاً معادلات هم تغییر میکند. واقعاً در نسبت با هزینه تولید فیلمهای کوتاه حاضر در همان دوره جشنواره، نمیتوان گفت فیلم پرهزینهای ساختهایم. بالاخره ساخت فیلم حرفهای هزینه مشخصی دارد. خودم شاید زمانی که فیلمهای لوباجت میساختم، اگر هزینههای تولید فیلمهای حرفهای را میشنیدم، تعجب میکردم اما امروز که در این فضا کار میکنم و در جریان هزینه فیلمهای دیگر هم قرار دارم، متوجه میشوم که هزینه فیلمسازی همین اندازه است. جایی پول بیشتر خرج بازیگر و پروداکشن میشود و جایی دیگر خرج عوامل حرفهای پشت دوربین.موحد: تا پنج شش سال پیش، ساخت یک فیلم کوتاه، تا این اندازه جدی نبود. بیشتر کارها در قالب تجربی ساخته میشد تا شاید مسیر ورود به سینمای بلند باشد. انجمن سینمای جوانان در این زمینه سردمدار بود. امروز اما خود «فیلم کوتاه» تبدیل به یک اثر مستقل شده است. یعنی محصولی است که سبد مصرفی و مخاطب مشخص هم دارد. امروز پلتفرمهای خانگی حاضرند برای فیلم کوتاه، باکس اختصاصی تعریف کنند، چرا که مخاطب دارد.وقتی فیلم کوتاه به این مرحله رسیده است، عوامل حرفهای هم بهعنوان یک شغل به این حوزه نگاه میکنند. هم زحمت جدیتری میکشند و هم انتظار بازخورد مالی جدیتری دارند. خود ما با برخی از آثارمان در پلتفرمها درآمد داشتهایم. پس بپذیریم که تولید فیلم کوتاه، کاملاً حرفهای شده است. مضاف بر این نکته، اساساً فیلم دفاعمقدسی ساختن، هزینهبر است. بخش زیادی از هزینهها در این ژانر، میان فیلم بلند، فیلم کوتاه یا یک تیزر، تفاوتی ندارد! از اسلحه و تانک تا تجهیزات دیگر، هزینههای مشترک و ثابت دارد و خیلی مدیوم تولید، تفاوتی در هزینههای آن ندارد.در همین کار کوتاه، حادثه سنگین داشتیم که یکی از بدلکاران حرفهای در معرض یک انفجار سنگین قرار گرفت و مجبور شدیم با هلیکوپتر او را به بیمارستان برسانیم. این بدلکار پنج روز در کما بود. همه این اتفاقات در یک فیلم دفاعمقدسی میافتد، هزینه و دیگر هم مهم نیست که سه روز قرار است سر صحنه باشید، یا ۳۰۰ روز! همه مخاطرات و هزینهها هست. با این توضیح و با توجه به اطلاعی که از پروژههای دیگر دارم، تأکید میکنم هزینه تولید «نوشابه مشکی» خیلی معقول بوده است.* آقای پایدار بعد از «سرباز» و «نوشابه مشکی» میخواهید همین مسیر را در فیلمسازی ادامه دهید؟پایدار: قطعاً که این موضوعات، مسئلهام است اما اینکه الزاماً بخواهم این مسئله را در فضای پشت خاکریز دنبال کنم، قطعی نیست. همین مسائل را شاید بتوانم در قالب قصهای امروزی روایت کنم. هر چند که باعث افتخارم است که بهعنوان فیلمساز دفاعمقدسی شناخته شوم اما اینگونه نیست که تنها در همین ژانر فیلم بسازم.